رو برتافتن: از ایرانیان گر خرد گشته شد فراوان از آزادگان کشته شد. فردوسی. چو بر دست آن بنده بر کشته شد سربخت ایرانیان گشته شد. فردوسی. ، تغییر یافتن. تبدیل شدن: و اندرگشته شدن ناخنان نشان بیماری سل است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، گردیدن. طی شدن: دو هفته سپهر اندرین گشته شد به فرجام چرم خر آغشته شد. فردوسی
رو برتافتن: از ایرانیان گر خرد گشته شد فراوان از آزادگان کشته شد. فردوسی. چو بر دست آن بنده بر کشته شد سربخت ایرانیان گشته شد. فردوسی. ، تغییر یافتن. تبدیل شدن: و اندرگشته شدن ناخنان نشان بیماری سل است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، گردیدن. طی شدن: دو هفته سپهر اندرین گشته شد به فرجام چرم خر آغشته شد. فردوسی
رو بر تافتن زایل شدن: چو بر دست آن بنده بر کشته شد سر بخت ایرانیان گشته شد، تغیر یافتن تبدل یافتن، طی شدن سپری گشتن: دو هفته سپهر اندرین گشته شد بفرجام چرم خر آغشته شد
رو بر تافتن زایل شدن: چو بر دست آن بنده بر کشته شد سر بخت ایرانیان گشته شد، تغیر یافتن تبدل یافتن، طی شدن سپری گشتن: دو هفته سپهر اندرین گشته شد بفرجام چرم خر آغشته شد